آستی کستدی
بعد از ظهر همان روز عروس به آرایشگاه می رود و داماد بعد از صرف نهار بهدنبال عروس می رود که در گذشته با اسب و اکنون با ماشین برگزار می شود. داماد با ماشین به دنبال عروس رفته و در باغات سوما گشت و گذاری می کنند و بعد عروس را به خانه عروس می برد تا بزرگان خانواده داماد برای آوردن عروس عازم خانه آنها شوند. داماد هم به خانه برگشته و برای مراسم پرتاب سیب آماده می شود. همراهان داماد هفت عدد سیب خوش رنگ و هم اندازه را آماده می کنند و به همراه نقل و شیرینی و سکه به داماد می دهند.
بزرگان خانواده داماد در خانه جمع شده و عازم خانه عروس می شوند. خانواده عروس از آنها پذیرایی کرده و تمامی نزدیکان عروس از مرد و زن به همراه فرستادگان داماد عروس را همراهی می کنند و پیاده و یا عروس سوار بر ماشین به سمت خانه داماد عازم می شوند که با خواندن دعا و آواز مخصوص همراه می باشد. معمولا دایی عروس دست او را می گیرد.
در خانه داماد یک گوسفند برای قربانی آماده می شود و داماد با جوانان در پشت بام که مشرف به مسیر آمدن جمعیت همراه عروس مناسب باشد منتظر می مانند. وقتی عروس و همراهان به فاصله مناسب رسیدند از حرکت باز می ایستند تا داماد سیب پرتاب کند. داماد اولین سیب را گاز زده و به سمت عروس نشانه می رود.
جمعیت سعی می کنند سیب را در هوا بگیرند و عقیده بر این است که هر کسی از این سیب بخورد بختش زود باز می شود و در ازدواج به مرادش می رسد. بعد ازپرتاب هفت عدد سیب جمعیت همراه عروس حرکت می کند تا وارد خانه دامادشود. داماد بالای پشت بام منتظر می مانند تا عروس به دم در برسد. اول گوسفندقربانی می کنند و بعد همراه عروس با گرفتن انعام وارد حیاط می شوند. در این موقع داماد پول و نقل و شیرینی روی سر عروس می ریزد و بلوایی به پا می شود. بچه ها برای قاپیدن سکه ها و اسکناس ها چنان سعی و تقلا می کنند که مایه شادی و سرور همگان می شوند. بچه ها از میان خاک و گل دنبال سکه ها می گردند و جمعیت به آنها فشار می آورد و می بینی که یک زن چاق روی بچه سمجی سقوط می کند و جیغ بچه به آسمانها می رود. بعد از این همراه عروس وارد اتاق خانه داماد می شود و بخشی از جمعیت متفرق می گردند. داماد و همراهانش به اتاق دیگری می روند و منتظر مراسم حنابندان می شوند. تقریبا در این وقت ساقدوش و سولدوش راحت می شوند زیرا داماد به مهره سوخته تبدیل می شود و به طعنه می گویند که تو هم قاطی مرغها شدی.
عروس با گرفتن انعام از پدر و مادر داماد به صندلی می نشیند و رقص و شادی بین ن شروع می شود. در خانه داماد برای شام تدارک دیده می شود. همچنین قبل از آمدن عروس به خانه داماد جهیزیه نیز به خانه داماد منتقل می شود که طبق لیستی به بزرگان خانواده تحویل و رسید دریافت می شود.
چنان که می بینیم حجم مراسم خیلی سنگین است و نیاز به تدارک و هماهنگی بالایی دارد. مراسمات مرسوم در شهرها اکنون خیلی ساده و محدود به یک روز می شود. در صورتی که در سوما هفت روز به طول می انجامد. عروسی در سوما به واقع طولانی، پرهزینه و بسیار جذاب و شاد است و یک خستگی شیرین در انتها نصیب همه می شود.
بعد از صرف شام مهمانها خانه داماد را ترک می کنند و عروس و داماد به اتاق خودشان می روند و شب زفاف همین شب است. فردا صبح عروس و داماد که از خواب بیدار شوند از طرف خانواده عروس صبحانه ای برایشان آورده می شود.
بر گرفته از کتاب زمین صومعه نوشته مهندس خلیل حاتمی
پالتار اوستی
بعد از معین کردن زمان عروسی خانواده ها خود را برای آن آماده می کنند. اولین مراسم پالتار اوستیمی باشد. پس از توی دانشیغی خرید لباس برای عروس و داماد از طرف دو خانواده انجام می شود. خانواده داماد عروس را برای خرید لباس عروسی به بازار می برد و یا توسط خیاطهایی سفارش لباس می دهند. در این خرید برای خواهران عروس و مادرش نیز لباسهایی خریداری می شود. خانواده عروس نیز به همراه داماد به بازار رفته و برای او لباس و کت و شلوار مناسب و ساعت و لوازم شخصی را می خرند.
در روز پالتار اوستی خانواده داماد لباسها و وسایل شخصی خریداری شده عروس را روی یک طبق قرار داده و به خانه عروس می برند. در مراسم پالتار اوستی یکی از ن ماهر پارچه ای را برای عروس می برد که جنبه نمادین دارد و مراسم بیشتر برای آشنایی بیشتر و تحویل لباسها و شروع جشن عروسی است. مثلی در سوما هست که : علیجان اوینین پالتار اوستی دی.
کنایه از مجلس شلوغ و بی نظم. البته چون خانواده مزبور پرجمعیت و دارای خویشاوندان زیاد بودند بالطبع مهمان هایشان نیز زیاد بود که برقراری نظم هم سخت تر خواهد بود.
بر گرفته از کتاب زمین صومعه نوشته مهندس خلیل حاتمی
ازدواج در سوما تا بیست سی سال قبل دچار تغییر نشده بود. همسر گزینی توسط بزرگترها انجام می شد و پسرها به ندرت امکان اظهار نظر و گزینش همسر را داشتند. اگر جوانی از فامیلها نزدیک همسر انتخاب می کرد امکان موافقت پدر و مادر بیشتر بود. انتخاب از خارج از فامیل موافقت پدر را می طلبید که در اکثر مواقع منفی بود. انتخاب همسر برای فرزند توسط پدر بود و او با ملاحظه موقعیت اجتماعی خود این کار را می کرد. وقتی دختری را در نظر می گرفتند صیغه عقد توسط محل عقد می شد. برای عقد حضور پسر و دختر اجباری نبود. در مواردی پس از عقد پسر خبر عقد را روزها بعد از دهان این و آن می شنید. یکی از پیرمردهای فامیل نقل می کرد که در دوران نامزدی همسرش را ندیده بود و شب عروسی هم در منزل نبود و صبح که از مزرعه برگشتم به من گفتند که زنت در خانه است.
عروسیهای در گذشته طولانی و پر هزینه برگزار می شد. در موارد عادی مراسم خواستگاری انجام می شد. پس از معین کردن دختر و اطلاع به خانواده او روز مناسبی را معین می کردند. از فامیلهای نزدیک و ریش سفیدان دعوت می شد و خانواده پسر بعد غروب آفتاب قبل یا بعد شام به خانه دختر می رفتند. خود پسر معمولا در خواستگاری حضور نداشت و احتمالا در یکی از دره های سوما مشغول آبیاری بود. خانواده عروس با توجه به جایگاه اجتماعی شان با خانواده داماد برخورد می کردند. طبقه اجتماعی در روستا با چند گاو و گوسفند عوض می شد. مقدار زمین و باغ در طبقه خانواده ها و نزدیکیشان به ارباب یا ریش سفیدان اثرداشت. یک پسر از یک خانوادی بدون زمین و کشاورزی و دامداری نمی توانستدختر مشهدی حیدر که بیست راس گاو، دویست عدد گوسفند و سی هکتار زمین و باغ داشت را خواستگاری کند. اگر هم داماد پذیرفته می شد می بایست یک عمر بندگی پدر زن سختکوشش را می کرد که یعنی بهار در شخم زدن، تابستانهای زجر آور در مزرعه و گندمزار و پاییز در آبیاری گندم و زمستان در طویله بود.
برای مشاهده متن کامل بر روی لینک زیر کلیک کنید
کشاورزی و زراعت
یکی از کارهای سخت روزگار کشاورزی سنتی درو کردن گندم و استخراج گندمو کاه از آن بود. زمینها در پاییز توسط گاو های نر قوی شخم زده می شدند و بعد کشت می شد. شخم زدن چندین ماه به طول می انجامید و میزان و کیفیت برداشت محصول تا حدی به هیکل و قدرت گاوها وابسته بود. گاوهای قوی زمین را خوب شخم می زدند و کشت عمیق باعث می شد که رطوبت بهتر به ریشه گیاه برسد و از خشکی در امان باشد. ارباب زمینها را بین زارعین پخش می کرد و در موقع خرمن آنها را باهم مقایسه می نمود. اگر شخصی کمتر محصول برداشت می کرد ارباب را خشمگین می کرد. دو نفر از قبیله حاتمیها حاج ابی و قلی حاتمی در کنار هم از زمینهای صمد آقا هم کوشن بودند و زمینهایشان در کنار هم بود. محصول یکی خیلی بیشتر از بغلی می شود و ارباب موقع برداشت سهم خود متوجه می شود که نتیجه دو زمین مشابه تفاوت زیادی دارد. ارباب به قلی حاتمی اعتراض می کند و می گوید با این گاوهای ضعیفی که شما دارید برداشت محصولتان بیشتر از این نمی شود و گاو حاج ابی را نشان می دهد که ببین چه اندام ورزیده و ماهیچه های درشتی دارد معلوم است که نژاد خوبی دارد و خوب رسیدگی شده است. گاو های شما پوست و استخوانند.
گندمها چند رقم بیشتر نبودند و با بارش مناسب محصول فوق العاده ای برداشت می شده است. نقل می کنند که گندمها چنان بالا می رفتند که نه تنها شخص داخل آن دیده نمی شد بلکه یک اسب سوار هم به سختی قابل تشخیص بود. درآن دوره نه کودی می دادند و نه پهنی ولی محصول فراوان بود. اکنون با وجودکودهای بسیار و رقم های اصلاح شده گندم، میزان برداشت محصول کاهشچشم گیری یافته است. کودهای شیمیایی زمین را مسموم کرده و مواد عالی و میکروارگانیزمها را از بین می برد و خاک مسموم میگردد.
بعد از سفت شدن خوشه های گندم به مرور مردم برای برداشت گندم و جو اقدام می کنند. چون سطح کاشت گندمزارها زیاد بود برداشت محصول مدت زیادی طول می کشید. لذا از روستاها و شهر میانه درو کنندگان زیادی به روستا می آمدند. سهم درو کننده ده به یک بود . سهم ارباب پنج به یک و مابقی برای زارع و سایر هزینه ها بود.
برای دیدن متن کامل بر روی متن زیر کلیک کنید
عکس هوايی نادر از محدوده روستای صومعه در ۷۳ سال پیش
روستای سوما که نام فارسی آن صومعه می باشد از توابع شهرستان میانه، استان آذربایجان شرقی در فاصله 46 کیلومتری میانه به سمت تبریز قرار دارد. به دلیل واقع شدن در یک منطقه حاصلخیز با گذشت هزاران سال هرگز خالی از سکنه نبوده است.
روستای صومعه علیا با جمعیتی حدود 4000 نفر و 3000 خانوار به فاصله چند کیلومتری جنوب دامنه های کوه بزقوش در میان یک دره حاصلخیز قرار گرفته است. مردم این ناحیه به کار کشاورزی دامداری و عمدتا باغداری مشغولند. به دلیل بارش مناسب و زمین حاصلخیز کشت دیم گندم و جو از اعتبار خاصی در این منطقه برخوردار است. می گویند آب شرب یک منطقه در سلامتی و قوای بدنی و زیبایی مردمانش بسیار موثر می باشد. از قدیم نقل است که مردمان سه روستای صومعه ، بلوکان و دستجرد در زیبایی و سلامتی شهره اطراف بود. می گویند آب روستاهای دیگر که از بزگوش سرچشمه می گیرد از محل معدن مس می گذرد و آب مسیر صومعه از معدن طلا عبور می کند.
آثار باستانی به جا مانده از دوران گذشته در سراسر ایران به شکلها و معماریهای مختلف وجود دارند. برخی از این آثار دارای معماری شناخته شده هستند و چون مورد کاوش و شناسایی قرار گرفته اند برای عموم آشنا است. باستان شناسان غربی چون با نوشته های هرودوت مورخ بزرگ یونانی و پدر تاریخ آشنا بودند دنبال شهرهایی بودند که او در بین النهرین و بابل کشور کنونی عراق دیده و توصیف کرده بود. هرودوت شهر بابل را با چنان عظمتی توصیف می کند که گویا در شهر نیویورک و منهتن آمریکا قدم بر می دارد. زمانی که باستان شناسان غربی به همراه انگلیسیها در دوران استعمار به ایران و عراق آمدند با علاقمندی دنبال شهرهای باستانی بابل بودند. هر چه در جنوب عراق دنبال آنها می گشتند جز بیابان و تپه های بی آب و علف چیزی نمی یافتند. نا امیدانه یکی از تپه های جنوب شهر بغداد را کاوش کرده و به حفاری مشغول شدند. در کمال حیرت شهر را زیر هزاران تن آوار و خاک یافتند که از پنج تا بیست متر زیر زمین بود. هرگز تصور نمی شد آن تپه و اطراف لم یزرع روزی بزرگترین شهر دنیای باستان بوده باشد.
محوطه های باستانی و شهرهای بین النهرین و برخی مناطق غرب ایران کاوش شده اند و تقریبا تمدن ی و اجتماعی آنان بر بشر شناخته شده است. متاسفانه در آذربایجان این اتفاق نیفتاده است. به نظر می رسد آذربایجان از نظر بناهای باستانی دچار فقر و بی بضاعتی است. ولی اگر همچون باستان شناسان غربی که بابل مهد تمدن را از زیر خروارها خاک بی نشان بیرون کشیدند ما هم با امید و بها دادن به محوطه های باستانی مان کار کنیم. چه بسا نشانه های بدیعی از تمدن در آذربایجان کشف گردد.
بروانا از لحاظ فیزیکی و معماری خصوصیات منحصر بفردی دارد. با نگاهی به حجم و اندازه آن، این هرم از مهمترین محوطه ها و آثار تاریخی شمال ایران می باشد. این دژ در زمینی به مساحت 600×400 متر احداث شده و ظاهر بیرونی آن بصورت هرم عظیمی به طول 640 متر به عرض 315 متر و به ارتفاع 10 متر می باشد. باید توجه داشت که این هرم بصورت مصنوعی ایجاد شده و فلسفه ساخت آن جنبه دفاعی و مذهبی داشته است.
در سومین روز از ایام خجسته دهه فجر انقلاب اسلامی، این ایام در دهستان بروانان شرقی بخش ترکمانچای به مرکزیت روستای صومعه علیا گرامی داشته شد.
در این مراسم که جمعی از اعضای شورای اداری بخش نیز حضور داشتند یعقوبی بخشدار ترکمانچای با تجلیل از زحمات فجر آفرینان، با تشریح اهمیت انقلاب ، برخی از اهداف و دستاوردهای آن را در حوزه مختلف بیان نمودند. ایشان در بخش دیگری از سخنان خود به توسعه روستاها در ابعاد مختلف از جمله ی و عمرانی اشاره کردند و افزودند:
اصلاح ساختار مدیریتی کشور و به تبع آن ساختار مدیریتی در روستاها، راه اندازی دهیاریها، دخالت مستقیم و کاملا موثر مردم در سرنوشت خود از طریق انخابات شوراهای اسلامی در محدوده روستا و انتخابات ریاست جمهوری، خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در محدوده کشوری و جایگزین شدن آن به جای ارباب و رعیتی، جایگزین شدن مردم سالاری به جای ارباب سالاری و خان سالاری بخشی از اهداف و دستاوردهای این انقلاب است که با مجاهدت همه فجر آفرینان به دست آمده است.
در پایان این مراسم، پرسش و پاسخ برگزار شد و مسئولین حاضر به سوالات مختلف مردم شریف در زمینه های مختلف پاسخ دادند.
حضور معاونت محترم فرمانداری و بخشدار محترم ترکمنچای بهمراه روسای اداره جات شهرستان و بخش جهت افتتاح آسفالت خیابان های داخل روستا به مساحت ۱۰۵۰۰متر مربع که کلیه معابر آسفالت شده و در 17 بهمن 97 توسط دستگاه خط زن بصورت اصولی خط کشی شدن
درباره این سایت